یاد نوشت

این وبلاگ صرفا مجموعه ای است از یادداشت های پراکنده و آزاد من از احساسات و افکاری که گاه دارم هرچند که در بیان آنها ناتوانم. حرف نوشت ها صرفا نظر شخصی من است و هیچ جنبه دیگری بجز بروز تصورات و عواطف درونی ندارد.

یاد نوشت

این وبلاگ صرفا مجموعه ای است از یادداشت های پراکنده و آزاد من از احساسات و افکاری که گاه دارم هرچند که در بیان آنها ناتوانم. حرف نوشت ها صرفا نظر شخصی من است و هیچ جنبه دیگری بجز بروز تصورات و عواطف درونی ندارد.

محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات

یک عکس

شنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۱:۱۱ ق.ظ

هر بار به این تصویر نگاه میکنم ترس همه وجودم را فرا می‌گیرد. همراه ترس، مجموعه ای از احساسات و عواطف ضد و نقیض هم.

با این عکس پر میشوم از عشق و نفرت، یاس و امید، بهت و تحسین، رنج و تسکین، تردید و یقین... کودکان این عکس تلفیقی هستند از رهایی و اسارت در دنیای محنت زده و غم بار. دنیایی که در آن حین بازی کودکانه شان، حین جست و خیزها و خنده های رها و سرودهای شادمانه شان کمین شوم مین های کاشته شده ای جلوی راهشان سبز میشود و از آنها سر و دست و پا و تن غارت می برد. 

می ترسم از دنیایی که در آن واژه جنگ حاصل حماقت،  بیرحمی و ظلمات ننگین آدم های لعنت شده و ابزارهای جنگی لعنتی ترشان است که  جهنم سیاه اعمالشان بهشت ساده و روشن این کودکان را به آتش کشیده است. می ترسم از دنیایی که این کودکان در آن اکثریت هستند و منِ آدم دوپای گریزانِ ترسو اقلیت. میترسم از لبخندی که این کودکان شجاعانه بر لب دارند که حکایت امید ناتمام آدمی است در هر محنت کده ای. حکایت تلاش برای بقا چه آن هنگام که تمام آدمی در تن و پیراهن است و چه آن هنگام که تکه ای از آدمی در تن و پیراهن. میترسم از شادی های پیچیده شده در اندوه های ناتمام. از تکرار این تصویرهای بی نام و نشان، میترسم از تلاش های معصومانه ی مذبوحانه ی مغموم شان در زندگی ای که سخت ترین درسش را حین بازی به آنها داده است. درس ناعادلانه قربانی شدن  نا خواسته در مسلخ زندگی و پس از آن باز هم زندگی،  بازهم زندگی. 

پی نوشت : شاید حدود دوسال هست که این عکس رو توی گالری گوشیم حفظ کردم و هر از چند گاهی سری بهش میزنم جدا از داستان غم انگیز این کودکان که فقط تعداد کمی از هزاران قربانی کودکی هستند که حین بازی روی مین  رفته اند و کشته یا زخمی میشوند مدرسه رفتن شان برای من منبع عظیمی از الهام و حس خوب امید و تلاش هست. منبع عظیمی از الگو برای پوزخند زدن به روی  زندگی و اتفاقات تلخ و شیرینش. منبع عظیمی از تصمیم هایی برای آینده که نمیشه اینجا گفت. 

  • مهدیه

نظرات  (۱)

خیلی ناراحت کننده بود :(
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی